کیانکیان، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 27 روز سن داره

پسر دوست داشتنی ما

<no title>

کیان جون مامانی این روزها خیلی خسته شده دلش می خواه مسافرت بره ولی الان همه جا گرمه و ممکنه خدای نکرده تو مریض بشی .کیان این روزها هر چیزی که تو در و دیوار است می خواه با دستش اونها رو بگیره و اینقدر اونها رو می کشه که کنده بشه وقتی بهش اجازه ندی گریه می کنه و به کشیدن مو هم خیلی علاقه داره و اینطوری کلی از موهای منه رو کنده ،من هم قیافمو براش طوری می کنم که دردم گرفته و صدای گریه براش در می آرم ولی کیان کلی خوشحال میشه و می خنده چند روز پیش خواستم کولر رو روشن کنم کیان هم تو بغلم بود ب من پمپ رو زدم دیدم کیان خندید بعد که موتور زدم دیدم ریسه رفت چند بار این عمل رو انجام دادم و هر دفعه کیان بیشتر از دفعه قبلی می خندید نمی...
14 مرداد 1390